irann

ایران؛ حرف مشترک همه‌ی ما

دنیا برای من و آدم‌هایی شبیه من که بیشتر از نیم قرن عمر کرده‌اند، به شکلی متفاوت‌تر از نسل‌های بعدتر می‌گذرد. من هم درست مثل هم‌قطارانم دهه به دهه از عمرم را به خاطر دارم که بخشی از آن قبل از سال 57 بود و بخشی بزرگتر، بعد از سال 57. من تفاوت سیاهی و […]

فهرست مطالب

دنیا برای من و آدم‌هایی شبیه من که بیشتر از نیم قرن عمر کرده‌اند، به شکلی متفاوت‌تر از نسل‌های بعدتر می‌گذرد. من هم درست مثل هم‌قطارانم دهه به دهه از عمرم را به خاطر دارم که بخشی از آن قبل از سال 57 بود و بخشی بزرگتر، بعد از سال 57. من تفاوت سیاهی و نور را می‌دانم.

من به خوبی می‌دانم به بار نشستن درخت آرزوها و اهداف، چه طعم شیرینی دارد و از آن سو، به این هم واقفم که خراب شدن سقف رویاها چه دردی را به روح تحمیل می‌کند. حالا به عنوان کسی که تصمیم گرفته سهمی از مسیرِ تحققِ دلخواسته‌های مطلوب و الهی مردم داشته باشد، چگونه به زندگی نگاه می‌کنم؟  فکر کردم که خوب است این را با شما هم در میان بگذارم.

هر کسی که خداوند فرصت زندگی به او داده است، سه حق را پیش روی خود می‌بیند؛ حق‌الله، حق‌الناس و حق‌النفس.

حق اول، امریست خصوصی بین هر بنده و خدای او،

حق دوم، مصادیقی بسیار گسترده دارد و کسانی همچون من، باید بسیار بسیار مراقب باشند که یک وقت خدای نخواسته در تشخیص سره از ناسره مرتکب اشتباه نشوند،

و حق سوم، اهمیت بسیار زیادی دارد که بسیاری از مردم اصلا قائل به وجود آن نیستند!

انسانی که عزت نفس خودش را از یاد برده باشد، نه برای بهبود زندگی خود تلاش می‌کند، نه احساسی نسبت به خاک و میهن خویش دارد؛ اساسا در هیچ‌کدام از این دو مسیر، قدم از قدم برنمی‌دارد و حالا این مسولیت خطیر به گردن صاحب‌منصبان این مملکت است که بیشتر از هر قشر دیگر می‌توانند فرهنگ‌ساز باشند و روحِ «دوست داشتن خود» و شأن و منزلت قائل شدن برای خود را در جامعه تسری بدهند.

در آن روزهای دور نوجوانی که به حوزه علمیه قدم گذاشتم تا به دنبال خدا بگردم، خودم را هم در جریان آن مکاشفه‌ها پیدا کردم و حالی از جنس حال خوب همان روزهایم را برای تمامی همشهریانم آرزو دارم؛ باور کنید این نقطه‌ی بسیار زیبایی از زندگیست که شما بفهمید چرا به دنیا آمده‌اید، در اندیشه‌ی به ثمر رساندن چه هدفی هستید و قرار است با چه اندوخته‌ای این جهان را ترک کنید.

به شخصه در تلاش هستم در هر جایگاهی از خدمت که قرار می‌گیرم، این روح جمعی را در جامعه زنده کنم که: «ما به صرف انسان بودن و مخلوق پروردگار بودن و فرصت بندگی داشتن‌مان، موجودات ارزشمندی هستیم و باید قدر این فرصت «زنده بودن» و «بندگی کردن» را بدانیم.». حال، این بندگی برای یک نفر همچون نماینده مجلس شورای اسلامی در قالب خدمت‌رسانی در سطح ملی متجلی می‌شود و برای یک نفر دیگر در این قالب که نیک‌بختی خودش و همسایه‌هایش را در یک نام مشترک، از نو بیابد: «ایران».

زندگی‌نامه

حجت الاسلام و المسلمین محمد مهدی عرب انصاری، طلبه ای فاضل و مدیری جهادی و خستگی ناپذیر است که با سالها تلاش و خدمات صادقانه و مخلصانه در شئون مختلف مدیریتی کشور...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *